4⃣1⃣بررسی ایده پردازی داوکینز
✅قربانیان کوکو (فاخته)
کوکو پرنده ای انگل گونه است که روی تخم های خود نمی خوابد و به جوجه هایش نیز غذا نمی دهد،بلکه در لانه ی دیگر پرندگان تخم گذاری میکند و این، راهکاری برای انتقال ژن ها است زیرا این پرنده میتواند با تخم گذاری مداوم در لانه ی دیگر پرندگان، بدون اینکه وقتش را به پرورش جوجه هایش اختصاص دهد، ژن هایش را منتشر سازد.
از سوی دیگر چون پرندگان قربانی کوکو در معرض انقراض قرار می گیرند، هر نوع جهش ژنتیکی که پرندگان میزبان را در شناسایی تخم کوکو و بیرون انداختن آن از لانه کمک کند، در مجموعه ی ژن های پرندگانی که این ژن را در تولید مثل حمل و بر خلاف دیگرهم نوعان خود آن را به نسل بعدمنتقل می کنند، تثبیت می گردد. کوکو نیز به همین شیوه، تخم های خودرا تکامل میبخشد. به این ترتیب به مرور زمان، تخم ها و جوجه های کوکو تکامل پیدا کرده اند. تخم های
کوکو از نظر رنگ و نقش شبیه تخم پرنده ی قربانی است تا وی نتواند آنها را بازشناسد و از لانه به بیرون پرتاب کند. به علاوه جوجه های کوکو اندکی زودتر از جوجه های میزبان سر از تخم بیرون می آورند. همچنین جوجه ی کوکو به هنگام خروج از تخم ( و حتی چه بسا پیش از آنکه چشمانش رابگشاید )به وسیله ی حفرهایی که در پشتش تعبیه شده، هر چه را در لانه بیابد اعم از تخم یا جوجه، به بیرون لانه پرتاب می کند تا تنها خودش ازغذایی که پرنده ی قربانی یا صاحب لانه فراهم می آورد،بهره مند شود. بنابراین کاری که کوکو می کند، نوعی فریبکاری است که ژن ها باعث و بانی آن هستند.
در نتیجه ایثاری که قربانی در حق جوجه ی کوکو میکند، فقط به این دلیل است که وی در دام این
فریبکاری کوکو که با تغییر شکل واندازه ی تخم هایش وقرار دادن آنهادر لانه ی وی برایش پهن کرده،
گرفتار شده است. پرنده ی قربانی، با این تصور که جوجه ی حاضر در لانه اش، فرزند خود او است به وی غذا میدهد. او در واقع فریب خورده است و اصلا قصد ندارد با تغذیه ی جوجه های دیگران، بانی خیرشود؛ بنابراین این کار را نمی توان ایثارگری نام نهاد. این حادثه، چند و چون این قضیه را در این پرنده تغییری نمی دهد و ما انتظار نداریم که پرنده ی میزبان به لانه های دیگر پرندگان سرک بکشد و
جوجه هایشان را غذا بدهد.
🔴اینکه داوکینز مدعی شده چنین فرآیندی، قاعده ای است که ژنها بنیان نهاده اند ولی کار به خطا❌رفته، اشتباه است؛ چرا که باید توجه داشت که این قضیه، فرآیندی است تکرارشونده و قربانی همواره به دنبال تصحیح آن میباشد. تنازع ژنتیکی بین کوکو و قربانیانش همچنان ادامه دارد و هنوز به پایان نرسیده است. بنابراین چگونه وی مدعی است که این قاعده گاهی به دلیل فریبکاری کوکو به خطا رفته است اما به گام های اصلاحی که پرنده ی قربانی در پیش میگیرد که خود حاکی از آن است که ژن ها
قدرتمندانه با این خطا مقابله میکنند، نگاهی نمیاندازد⁉️
حتی این موضوع که قواعد گاهی خطا میکنند، نسبی است. در مثال جوجه ی کوکو، قربانی شیوه ای دارد که با آن میتواند تخم ها را از روی مشخصات و ویژگی های خاصشان از هم بازشناسد و همچنین جوجه هایی را که در لانه اش حضور دارند و به آنها غذا میدهد و گاهی رفتارهایی همچون رفتارهای
جوجه های خود پرنده ی میزبان از خویش بروز می دهند، نیز میتواند تمییز دهد. برخی پرندگان قربانی،
جوجه های کوکو را تشخیص داده اند و به همین دلیل ژن های جوجه های کوکو به مرور زمان به گونه ای تکامل یافته است که حرکات و صداهای وی شبیه حرکات و صداهای جوجه ی پرنده ی میزبان شود.
✅بنابراین قانونی که ژن ها در پرنده ی قربانی برای شناسایی فرزندانش وتوجه به آنها پدید آورده اند به کوکو اجازه می دهد که پرنده ی قربانی رادر این دام فریب گرفتار سازد. اگر ژن ها شیوه ی تشخیص دادنی را پدیدآورند که به هم ریختن آن مشکل باشد، یا آنچه رخ میدهد به دور از شکستن این قانون باشد، در این صورت نمی توانیم ماجرا را طبق اصل (به خطا رفتن قاعده از هدفش) تحلیل کنیم. ✅این همان چیزی است که در مورد ایثارگری واقعی و عینی برای انسان رخ میدهد.ما نزدیکان خود را نه ازروی نزدیکی مکانی آنها به خویش، بلکه از روی شکل و ویژگی های دقیقی که دارند میتوانیم بین میلیون ها انسان دیگر تشخیص دهیم.
این موضوع، باور داوکینز را ایده ای غیرمقبول و غیرمنطقی می نماید که عقل از پذیرفتن آن ابا دارد؛چرا که
🔴داوکینز میگوید:
هنگامی که شخصی غریب که ازنزدیکان ما نیست به ما نزدیک میشودوویژگی های ایثار خویشاوندی که در طبیعت به خویشان نزدیک ما اختصاص دارد، به سوی او روانه میکنیم،قاعده به خطارفته است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ